Modireat 91
به وبلاگ بچه هاي مديريت خوش آمدید

ابتكارت تو حلقم...!؟

rahafun.com ax sos ghermez کیا سس قرمز دوست دارن ؟   عکس خنده دار

 

 

 ...Mehdi.H...

 

دو شنبه 6 آبان 1392برچسب:, :: 11:16 :: نويسنده : مدير ها

 

خدا اينجور استادارو زياد كنه صلوات

 80d16bff31bb1a4a6dfa7068d43ef9d4 نمونه یک استاد باحال   عکس جالب

rahafun.com ostade bahal نمونه یک استاد باحال   عکس جالب

 

 

 

...Mehdi.H...

دو شنبه 6 آبان 1392برچسب:, :: 11:7 :: نويسنده : مدير ها

فقط نام پدرو داشته باش

2013-09-12 13.36.01-picsay.jpg

...م.ح...

15 مهر 1392برچسب:, :: 10:16 :: نويسنده :

اس ام اس جوک روحانی مچکریم و انتخابات ریاست جمهوری92

- به نظر من فیسبوک علاوه بر لایک یه گزینه برای تشکر از روحانی هم برای ایرانیا اضافه کنه!

.

............modireat 91..............

.

 

بعد از اومدن روحانی

راننده پراید بزن بغل

ﺧﻮﺍﻫﺮﺗﻮﻧﻦ؟ ﻧﻪ!

ﺧﺎﻧﻮﻣﺘﻮﻧﻦ؟ ﻧﻪ!

ﺍﺻﻸ ﻧﺴﺒﺘﻰ ﺩﺍﺭﻳﻦ؟ ﻧﻪ !!

ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ ﺧﻴﻠﻰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻴﺎﻳﻦ ﺑﺎﻫﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﻨﻴﻦ ﺑﭽﺘﻮﻥ ﺧﻮﺷﮕﻞ

ﻣﻴﺸﻪ!!!!

.

............modireat 91..............

.

-الان پشه اومد بهم گفت:

سلام ، نیشت بزنم؟

گفتم نه عزیزم مرسی….

گفت خواهش میکنم و رفت

پشه ها چه با ادب شدن!

روحانی مچکریم

.

............modireat 91..............

.

آقای روحـــــــانی، خواهش میکنم جون عزیزت
یه کاری کن دوست دختر2afmهم برگرده
این بچه مُرد بس که زار زد

پیشاپیش روحانی متچکریم

.

می گن تو دوره ریاست روحانی،

وقتی سر کلاس خوابت برده،

استاد می یاد پتو می ندازه روت…

روحانی مچکریم

.

............modireat 91..............

.

رفتم هندونه خریدم، بازش کردم دیدیم سفیده، روحانی از تو بعید بود…

این بود جواب اعتماد ما به شما ؟

 

.

............modireat 91..............

 

.

روز انتقام نزدیکه …

یه روز میاد که یخچال میاد در اتاقمونو هی باز میکنه، هی میبنده

مچکرم روحانی

.

............modireat 91..............

.

«کلید سازی برادران روحانی»

آدرس: جنب قفل سازی برادران لاریجانی

روحانی کلید ساز!

.

............modireat 91..............

.

نه خوشگلم نه بورم، الان رییس جمهورم

[اسمس روحانی به قالیباف ]

.

............modireat 91..............

.

ﻟﺐ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻬﻮﯾﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ

ﻫﻠﯿﮑﻮﭘﺘﺮ

ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻧﻤﻮﻥ ﻭ ﯾﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻧﯿﺮﻭ

ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺑﺎ

ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺭﺍﭘﻞ ﺍﻭﻣﺪ ﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﻮﻡ ﺩﯾﺶ

… ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﻣﻮﻥُ

ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩُ ﺭﻓﺖ:))

ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﻣُﭽﮑﺮﯾﻢ

.

............modireat 91..............

.

 

 

امروز یه ژیلت خریدم خیلی تیز بود. (مچکریم روحانی)

...م.ح...

شنبه 15 تير 1392برچسب:, :: 20:3 :: نويسنده : مدير ها

موش بدنساز

...............................................

مهندس

پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 9:41 :: نويسنده : مدير ها

 از: م.س

چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, :: 19:8 :: نويسنده : مدير ها

بعد از خروج معلم از كلاس ( توجه كنيد كه مدرسه دخترونه ست )

 از: ...

چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, :: 19:7 :: نويسنده : مدير ها

   اگه هانیه توسلی وحامد کمیلی باهم ازدواج کنن بچشوش چی می شه ؟؟

 

                                

اگه نميداني برو ادامه مطلب

............................

مهندس



ادامه مطلب ...
7 خرداد 1392برچسب:, :: 9:58 :: نويسنده :

 

شیخ و مریدان در کوهستان !!!



آورده اند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر می کردندی و به ریل قطاری رسیدندی که ریزش کوه آن را بند آورده بودی.
و ناگهان صدای قطاری از دور شنیده شد. شیخ فریاد برآورد که جامه ها بدرید و آتش بزنید که این داستان را قبلن بدجوری شنیده ام.
و مریدان و شیخ در حالی که جامه ها را آتش زده و فریاد می زدند ، به سمت قطار حرکت کردندی.
مریدی گفت:” یا شیخ ! نباید انگشت مان را در سوراخی فرو ببریم؟” شیخ گفت:” نه! حیف نان! آن یک داستان دیگر است.”
راننده ی قطار که از دور گروهی را لخت دید که فریاد می زنند، فکر کرد که به دزدان زمینی سومالی برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردی و همه ی سرنشینان جان به جان آفرین مردند.
شیخ و مریدان ایستادند و شیخ رو به مریدان گفت:
” قاعدتن نباید این طور می شد!”
سپس رو به پخمه کردی و گفت:
“تو چرا لباست را در نیاوردی و آتش نزدی؟”
پخمه گفت:”
آخر الان سر ظهر است!!!گفتم شاید همین طوری هم ما را ببینند و نیازی نباشد

............................

 

داستان نويس معاصرمهندس .م.

دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, :: 9:24 :: نويسنده : مدير ها

Engineer

 

4 خرداد 1392برچسب:, :: 16:50 :: نويسنده :

 

فرستنده:Engineerيعني مهندسه

 

 

 

 

شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 16:34 :: نويسنده : مدير ها

 

مهندسه

شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 16:9 :: نويسنده : مدير ها

پايتخت

مهندسه؟؟؟؟؟

26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:52 :: نويسنده :

يارو بدنسازه...!

...

مهندس

 

     عضویت در گروپ

              نظر يادتون نره !

26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:22 :: نويسنده :

مهندس

23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:14 :: نويسنده :

مهندس

23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:14 :: نويسنده :

فرستنده مهندسه

17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده :

تفاوت بچه هاي قديم و جديد

 

يارومهندسه:بله

 

 

14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:36 :: نويسنده :

هر كي بگه اين گل ازكدام تيره است استاد ملتي نصف پنج صدم بهش نمره ميده !

 

مهندس طراحي گياهان بيابان

..................................................

14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده :

آقو بلاخره اعضای کابینمون هم اعلام شدند هه هه هه هه یعنی داغون شدماااااا له له شدم از ای انتخابامون هه هه هه هه
1. پسر عمه زا (وزیر بهداشت): به دلیل مهارت در امر خارش بدن و حموم نرفتن به مدت طولانی!
2. ببعی (وزیر امور خارجه و وزیر ورزش): به دلیل تسلت کامل در در زبان انگلیسی و عدم تسلط در زبان فارسی می تواند بهترین ارتباط ممکن بین 2 ملت را برقرار کند، همچنین به دلیل استفاده از کمربند لاغری گزینه بسیار مناسبی برای وزارت ورزش می باشد!
3. آقای مجری (وزیر آموزش و پرورش و آموزش عالی): تجربه کافی در استفاده از دمپایی در امور تربیتی و آموزشی!!!
4. فامیل دور (وزیر مسکن، ریاست شورای عالی امنیت ملی و وزیر اطلاعات): مهارت بسیار زیاد در امور "در" و بکار بردن "در" های چند جداره در سازه ها، همچنین به دلیل سابقه طولانی در امور حفاظت از در، به راحتی میتواند از در های مرزی و اطلاعاتی کشور حفاظت کند!
5. جیگر (نماینده ی ایران برای مذاکرات هسته ای و وزیر کار): به دلیل 3 بار تکرار کردن هر کلمه و زور زیاد طرف مقابل 100% در برابرش تسلیم خواهد شد (هه هه هه هه یعنی یه داد بزنه داغون میشناااا له له میشن)، همچنین به دلیل تسلط در انجام کارهای سنگین گزینه مناسبی برای وزارت کار می باشد!
6. گابی (وزیر کشاورزی): به دلیل علاقه زیاد به خوردن در 24 ساعت شبانه روز و کاشت علوفه در تمامی مزارع کشور!
7. پسر خاله (وزیر نفت): برای همه نفت میگیرد و به همه نفت می دهد!!!
8. کلاه قرمزی (ریاست فرهنگستان شعر و ادب پارسی و وزیر گردشگری): به دلیل بلد بودن شعر هایی مثل آقای راننده و دستم استخون نداره!
9. گیگیلی (ریاست ستاد مدریت بحران کشور): به دلیل سرعت بسیار بالا در انجام امور می تواند انواع بحران ها را رفع کند (هه هه هه هه تا بیاد برسه داغون میشه بحراناااا له له میشه)

 

 از:م.س

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:49 :: نويسنده : مدير ها

ای کسی که پای کامپیوترت نسشتی و فکر میکنی که خیلی رزنگی...
اما جمله ای که خوندی کلمه‌ی نشستی‌اش غلط بود...
ههههههه
دیدی رزنگ نبودی؟
ای بابا باز هم که اشتباه خوندی کلمه ی بالا زرنگه نه رزنگ...
ای دل غافل...فارسی بلد نستی بخونی؟!
آخه نخبه، کلمه‌ی بالا نیستیه نه نستی...
مجید جان دلنبدم، فارسی بلد نیستی...چرا می‌خونی؟!!
اه اه اه... بابا اون کلمه‌ی بالا دلبندمه نه دلنبدم...
تو دبیرستان فارسی رو چند می‌شدی؟!
بابا کلمه بالا فارسیش غلطه...
چیه؟!...رفتی ببینی غلطه یا نه؟!!
بگذریم...بدون تست هوش هم معلومه اوضات چقدر داغ

............................................................

مهندسه يارو

5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:46 :: نويسنده :

مهندسه

5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:37 :: نويسنده :

به سهراب سپهری میگن چرا نماز نمی خونی؟
میگه:
من نمازم را وقتی میخوانم

که اذانش را باد گفته باشد

سر گلدسته سرو


من نمازم را، پی تکبیرة الاحرام علف می خوانم
پی قدقامت موج!

خو داداش من، یه سره بگو نمیخونم، دیگه چرا میپیچونیش

 

 

...از:م.ح...

 

4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:11 :: نويسنده :

خر کيف يعني سر کلاس کارداني نشسته باشي، دونفر از جلوي در کلاس رد بشن و بگن :" نه اينجا نيست... اينا بچه هاي کارشناسي ارشدن "•

خر کيف يعني کلاستو دو در کني و همون روز استاد حضورغياب نکنه!

خر كبف يعني اينكه يه لپ تاپ مي گيري دستت اما 2 قرون سواد نداري. بهت بگن آقاي مهندس!•

خر کيف يعني راننده تاکسي باشي و دانشجوي پزشکي رو سوار کني اونوقت وقتي مي خواد پياده شه بر حسب عادت به محيط دانشگاه بگه: مرسي آقاي دکتر!

خر کيف يعني زنگ موبايلت حسابي جلب توجه کنه!

خر کيف يعني کسب بالاترين نمره ميان ترم فقط از راه تقلب و امدادهاي غيبي!

خر کيف يعني فکر کني کارتت تموم شده ولي در کمال نااميدي کانکت شي و ساعتها تو اينترنت بچرخي!

خر کيف يعني بابات قبض موبايلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اينقدر رقمش نجومي شده!

خر کيف يعني استادت بگه نگران نباش! نمي افتي!

خر کيف يعني با دوستات بري تريا، دوست اصفهانيت حساب کنه!

خر کيف يعني توي يک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!

خر کيف يعني دانشجو نباشي ولي از سايت دانشگاه، مفتکي استفاده کني!

خر کيف يعني پشت چراغ قرمز از ماشين بغلي يه چيزي پرت شه تو ماشينت (مثل شماره تلفن و يا حتي گوشي طرف!)

خر کيف يعني تو دانشگاه همراه دوستت داري ميري ولي پسر همکلاسيت فقط به تو سلام ميکنه!

خر کيف يعني يه جا با يه نفر همصحبت شي و رمانتيک بگه: "از قيافه تون معلومه که
دانشجويين!"

خر کيف يعني توي مهموني باشي و يکي از خانوماي باکلاس و کار درست فاميل صدات کنه: خوشگل خانوم يا آقا خوشتيپه!

خر کيف يعني يک منشي با مدير عامل شرکت ازدواج کنه!

خر کيف يعني بين کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به يک آدم اهل رو درواسي بچسبوني و بري باهاش ناهار بخوري!

خر کيف يعني موقع امتحان عملي استاد بره بيرون از کلاس و در رو هم ببنده!

خر کيف يعني هيچي نخونده باشي و همه رو از رو دست بغليت بنويسي بعد نمره ت از اون بيشتر شه!

خر کيف يعني استاد يک سوال قلمبه بپرسه هيچکي جز تو نتونه جواب بده!

خر کيف يعني وقتي مهموناي شهرستانيتون مي رن بچه شون قشنگترين عروسکشو جا بذاره!

هر کي هنوز نفهميده خر کيف يعني چي بگه تا بازم توضيح بدم...

 

از:م.ح

چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:51 :: نويسنده : مدير ها
وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir 
ارسالی از:g
3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:25 :: نويسنده :

میگن یه دانشجو چرا درس نمیخونه؟
یه سال365 روزه
52 روزش جمعه است, میمونه 313 روز
حداقل 50 روز تعطیلات تابستانی داریم میمونه 263 روز
میانگین هر روز 8 ساعت میخوابیم این میشه 122 روز و باقی میمونه141 روز
... هر روز یک ساعت برا خودمون وقت بزاریم این میشه 15 روز و باقی میمونه126 روز
روزی 2 ساعت خورد و خوراک این میشه 30 روز و باقی میمونه 96 روز
میانگین روزی 4 ساعت گشت و گذار با دوستان , ساعتهای خالی بین کلاسها و رفت و آمد مسیر دانشگاه و خونه این میشه 60 روز و باقی میمونه 36 روز
31 روز تعطیلات رسمی سالانه, میمونه 5 روز
خوب عزیزم ما هم آدمیم سالی 4 روزم مریض میشیم
میمونه یه روز, چه تصادفی اون یه روزم روز تولدم :|
تموم شد و رفت..!!!
امیدوارم همه قانع شده باشن...!

 


ارسالی از:f.s
3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:27 :: نويسنده :

تاحالا شكل واقعی پرنده های انگری بیردز رو

دیدین اگه ندیدید ببينيد:

.................................................

......................................................

مهندس

3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:5 :: نويسنده :
وقتی 1 ساله شدم پدرم 30 سالش بود...یعنی سنش 30 برابر من بود...

 

وقتی 2 سالم شد پدرم 32 سالش بود...یعنی 16 برابر سن من

وقتی 3 سالم شد پدرم 33 سالش بود...یعنی 11 برابر سن من

وقتی 5 سالم شد پدرم 35 سالش بود...یعنی 7 برابر من

وقتی 10 ساله شدم پدرم 40 سالش بود...یعنی 4 برابر من

وقتی 15 ساله شدم پدرم 45 سالش بود...یعنی 3 برابر من

میترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر بشم!

ارسالی از:g

27 فروردين 1392برچسب:, :: 16:35 :: نويسنده :

من سرم تو کار خودم بود داشتم خوندن نوشتن یاد می گرفنم


 

که یه روزی یه دختری رو دیدم

 

 

 

 

 

اون این شکلی بود


 

 

ما با هم دوست شدیم و اوقات خیلی خوبی باهم داشتیم

 

 

 

 

 

من اونقدر دوسش داشتم که بهش هر چند وقت کادو میدادم


 

 

 

وقتی اون هدیه رو باز می کرد و از کادوم خوشش میومد اینجوری ذوق می کردم


 

 

 

در کنارش احساس خوشبختی و غرور می کردم


 

 

 

ما تقریبا همه شب ها با هم در حال گفتگو بودیم


 

 

 

 

همه اطرافیان بهمون حسودیشون میشد و اینجوری نگامون می کردن !

 

 

 

 

 

همه چی خوب و عالی بود حتی فکر می کردم خوشبخت ترین آدم رو زمین هستم

 

 
 
 
اما وقتی روز عشق (ولنتاین) شد ..

یواشکی تعقیبش کردم و دیدم که اون گلی رو که من بهش دادم رو به یه پسره دیگه داد ..
 


 

 

نمی خواستم باور کنم ..


 

 

 

گریم گرفت...


 

 

 

و همچنان گریه میکردم...


 

 

 

سعی میکردم خودمو به بیخیالی بزنم و بهش فکر نکنم

 

 

 
 
 
کم کم داشتم فراموشش می کردم


 
 
سخت بود ولی تلاشمو میکردم

 

 

بله .. من موفق شدم ..
 

آخرش تونستم اون دختر رو فراموش کنم

 

 

و در آخر
 
 

روحش شاد...

 

از:م.ح

جمعه 1 فروردين 0برچسب:, :: 17:12 :: نويسنده : مدير ها

اگه پسرا نبودن کي مامانا رو دق مي داد؟

اگه پسرا نبودن به کی می گفتن اوا خواهر ؟

اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟

اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟

اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کيو ضايع مي کرد؟

اگه پسرا نبودن کی خالی می بست ؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چي مي خنديدن؟

اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟

اگه پسرا نبودن کی زورگویی می کرد ؟

اگه پسرا نبودن کی مغنی می شد ؟

اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟

اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟ (هههههههه)

اگه پسرا نبودن دخترا کيو سر کار مي ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کيو تيغ مي زدن؟

اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ مي ياورد؟

اگه پسرا نبودن کي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟

 مطلب ارسالی از:g

4 فروردين 1392برچسب:, :: 21:17 :: نويسنده :

دختر خانوم هایی که دنبال خواستگار میگردین، روش های مختلفی رو براتون آماده کردیم!ايشالا كه بختتون واشه!!!

dii3f9fz15d8lzqfut06.jpg

روش جزوه ای (مخصوص دانشجویان):

در این روش شما در راه پله دانشگاه کمین کرده و مقداری برگه دستتون میگیرید و سوژه مورد نظر رو مد نظر گرفته، در این هنگام برخورد شدیدی با طرف کرده و برگه ها پخش زمین میشود و شادوماد خم میشه برگه ها رو جمع کنه و 1 دل نه صد دل زیر چشی عاشق شما میشه.

شانس های ازدواج:

دکتر X, مهندس Y و… (کمترین احتمال)

 

روش اشرف خانومی:

در این روش شما به همراه اشرف خانوم و دوستان دم در نشسته و سبزی پاک میکنید، کلم خورد کرده و سرکه اضافه میکنید، پس از چند روز آنها شما را عروس گلم صدا کرده و صاحب خواستگار میشوید.

شانسهای ازدواج:

رضا کچل، اکبر قصاب، علی مکانیک، موری عقرب، بهزاد کلاغ و ...

روش پلاستیکی:

در این روش شما برای خرید میوه و سبزی به بیرون رفته و کلی پلاستیک در دست خود هنگام برگشت دارید، در این هنگام یهو یکی میگه آبجی بذار کمکت کنم و یک دل نه صد دل از سر تا ته کوچه عاشقتون میشه.

شانسهای ازدواج:

فردین، بهروز وثوق، داداش کایکو، ملوان زبل و…

روش جاده ای:

در این روش لاستیک ماشین خود را پنچر کرده و کنار جاده ایستاده تا فرد مورد نظر پیداش شه بیاد کمکتون، اگه از طرف خوشتون نیومد با اخم میگید مرسی شوهرم الان میاد عوض میکنه و یارو میره، اگه از طرف خوشتون اومد یه کلمه میگید: آخه لباستون کثیف میشه! طرف یه دل نه صد دل با این یه کلمه عاشقتون میشه.

شانسهای ازدواج:

در این روش شما با چهره های مختلف امکان روبرو شدن دارید اما نترسید، از قبیل: اکبر دماغ، چنگیز سیبیل، وحید گوجه، علی بربری، حسن خوشگله، سعید خیار، مجید کله، ممد گلخار، داود مایتابه و….

روش کوهی:

در این روش شما به کوه رفته و بلند فریاد زده “من شیرینم” کجایی پس؟

شانسهای ازدواج:

فرهاد تیشه باز (که جدیدا معتاد شده بهش میگن فرهاد شیشه باز)! خسرو پرویزززززز (که الان آدم شده فامیلیشو گذاشته پرویز اما ما قبلا تو محل خسرو مگس صداش میکردیم.)

روش شگفت انگیز:

در این روش شما از شارژ شگفت انگیز ایرانسل استفاده کرده و در قرعه کشی ایرانسل برنده یک دستگاه پورشه میشوید و صاحب میلیونها خواستگار می شوید!

شانسهای ازدواج:

هرکی که فکرشو کنی!

 

 

from:M.H

28 اسفند 1391برچسب:, :: 20:6 :: نويسنده :

 
 
در جواب به اون دوستي كه روش ضايع كردن پسرا رو گفته بود ...
 
 و اما روش هاي ضايع كردن دخترا در جمع ...


1) با عصبانیت برین جلوش و تو چشاش زل بزنین و بگین چیه به من خیره شدی ؟ چیزی میخوای ؟ به غیر از من کس دیگری هم هست که بتونی نگاش کنی ...... همش خیره شدی به من که چی بشه ؟ حالا اینا به کنار . چرا چشمک میزنی ؟ چرا ابروهاتو واسه من بالا و پایین می کنی ؟ خجالت بکش. شرم کن !  نکنه در موردم فکرای بد میکنی ؟ اصلا چه معنی داره یه دختر به پسر چشمک بزنه...

۲ ) اگه دیدین دختر با عجله داره راه میره یا اگه دیدین یه دختر داره میدوه... شما از پشت سر دنبالش کنید و بگین آی دزد آی دزد بگیرینش دار و ندارم رو برد ... اگه دختر وایساد و شما رو نیگاه کرد بازم داد بزنید که : دزد همینه که ایستاده . اگه دختر ترسید و پا به فرار گذاشت خوش به حالتون میتونید یه تعقیب و گریز حسابی راه بندازین و از این کار لذت ببرین ولی اگه وایساد و فرا نکرد برای اینکه ضایع نشین به دویدن ادامه بدین و بازم داد بزنید آی دزد....

۳ ) توی تاکسی اگر یه دختر
کنارت نشسته بود .. وقتی که خواستین پیاده بشین بهش بگین مگه نمیای ؟اون هاج و واج شمارو نگاه میکنه . بهش فرصت ندین و بگین چرا انقدر زود جا زدی ؟ بعدش در تاکسی رو ببندین و برین و ما بقی ماجرا رو به افراد حاضر در تاکسی واگذار کنید

۴ ) توی پارک با عجله برین کنارش بشینین و بگین معذرت می خوام دیر کردم . خب چیکارم داشتی که گفتی بیام اینجا ؟ ( باید یه جایی باشه که چند نفر حضور داشته باشن ) معلومه که اون انکار می کنه . بعدش نوبت شماست فوری بگین مگه نگفتی بیا اینجا این رنگ لباسمه و این رنگ روسریمه ؟ باز هم اون انکار میکنه . شما این طوری ادامه بدین : خب اگه از اینایی که اینجا نشستن خجالت میکشی بریم یه جای خلوت... مطمئن باشید اون داغ میکنه . بعدش شما با عصبانیت بلند شین و یه کاغذ جلوش بندازین سر کا گذاشتی منو ؟ بیا اینم شماره ای که دادی ... دیگه به من زنگ نزن وگرنه می دمت دست پلیس بعدش ول کنین برین

۵ ) توی جمع یه سی دی بهش بدین . بگین خیلی باحال بود دستت درد نکنه ... اگه بازم از اینا داری بهم بده قیمتش هرچی باشه قبوله .... اونم اینور و اونورو نیگاه میکنه میگه اشتباه گرفتی آقا ( یا شایدم فوش خار و مادر بکشه به جونتون ) شما هم طوری وانمود کنین که انگار حواستون نبوده توی جمع هستین و ازش معذرت بخواین و برین سر جاتون بشینین .

۶ ) مثل معتاد ها خودتون رو به موش مردگی بزنین و برین جلو و به لهجه ی معتادی بگین : خانوم دشتم به دامنت از اون چیزا که دیلوز دادین باژم هملاتون هشت ؟ دالم میمیلم از خمالی به جون تو . هرچی منتظل موندم نیومدین و خیلی شانش آولدم که اینجا پیداتون کلدم بیا اینم پولش ... اون رنگ عوض میکنه ( سیاه سفید سرخ قهوه ای آبی ) و انکار میکنه ولی شما ول کن نشین و هی پیله کنین ... دوباره انکار میکنه .... شما بگین : خانوم من شبا لوی ژوغال می خوابم من به اندازه ی کافی شیاه هشتم خواهشا تو دیگه مالو شیاه نکن....

بله، ديگه نبينم راجع به پسرا بد بگينا ... گفته باشم ...!

از:م.س
 

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : مدير ها

وقتی که میگن زن شیطون رو هم درس میده قبول کن!

 

زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟

شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد. سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد!!

 

 نتيجه ي اخلاقي: توي دنيا به هيچ زني اعتماد نكن ...

 

 از:م.س

 

جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : مدير ها

 

بـــــــــــــله پسر بودنم عالمی داره ها!!!

 

فقط یه خورده با مشکلات مضاعف همراهه!!!

پسر بودن یعنی این!!! :

پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر 

پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن

پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی که تحویلشون نمی گیرن 

پسر بودن یعنی کادو خریدن برای جی اف 

پسر بودن یعنی تا کی مفت خوری می کنی 

پسر بودن یعنی پس کی دفتر چه اماده به خدمت میگیری 

پسر بودن یعنی به زور سیکل داشتن 

پسر بودن یعنی بابا پس کی میری برام خاستگاری 

پسر بودن یعنی مثل خر حمالی کردن 

پسر بودن یعنی جوراباتو در بیار حالم به هم خورد

پسربودن یعنی چرا کار نمیکنی ... جون بکن دیگه 

پسر بودن یعنی ببخشین ماشین و خونه هم دارین که...

پسر بودن یعنی همه مواقع مرد خونه هستی ،حتی موقع دزد اومدن

پسربودن یعنی عمراً عزیز دل بابا باشی

پسر بودن یعنی در اول جوونی سربازی در انتظارته

پسربودن یعنی هرروز یک شکست عشقی خوردن

پسر بودن یعنی همه میرن مسافرت و تو باید بمونی و خونه رو بپایی

و بالاخره پسر بودن یعنی هزار بدبختی دیگه...

 

 

 مطلب ارسالي از:g

 

 

 

 

 

23 اسفند 1391برچسب:, :: 8:31 :: نويسنده :

مطلب ارسالي از:g

 


 ۸ صبح: تو رخت خواب…..

♦ 9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد23)

۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)

 ۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

♦ ۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه

 ۲ ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی23)

 ۳ ظهر: مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن051435)

 ۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟

  ۵ عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)

 ۶ عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)

 ۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …

 ۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!

۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..

♦ ۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…

۲شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)

23 اسفند 1391برچسب:, :: 8:25 :: نويسنده :

 

پاسخنامه

۱) *هیچ کدام. بازماندگان که زندههستند نیازی به دفن کردن ندارند.
۲) هیچ کدام.خروس که تخم نمی‌گذارد!
۳)هیچکدام.آپارتمان یک طبقه که راه پله ندارد!
۴) آری. اگر این سوال را نتوانستیدجواب دهید، وای بر شما.دکتر یک خانم جراح است یعنی این شخص مادر پسر است!
۵) خیر، شما پیش از اینکه کیک داشته باشید باید آن را بپزید !
۶) آری،.بپرید وببینید که خانه شما چقدر می‌پرد!
۷) هیچ کدام. یک کیلوگرم آهن با یک کیلوگرمپنبه به طور دقیق برابر هستند.
۸) هیچ کدام. خودرو به آن مرد تعلق ندارد.
۹) خیر.رنگ خاکستری خواهید داشت.
۱۰) هیچ‌کدام. گرگ پیشتر بالای کوه است.
۱۱) آری، شما فقط از کودکستان دیدن می‌کنید و با همین شرایطی که الان دارید فقط واردکودکستان شده‌اید.
۱۲) آری، چون که رودخانه‌ها که قادر به شنا کردننیستند!
۱۳) آری ژانت با یک آقای دیگر که فامیل‌اش اسمیت بوده، ازدواج کردهاست.
۱۴) خیر.چون که ممکن است این سریال تکراری باشد و او پیشتر این سریال رادیده باشد.
۱۵) هیچ کدام.شتر مرغ که قادر به پرواز نیست.
۱۶) هیچ کدام. چونکه جملات متضاد هم هستند.
۱۷) آری.پنجره یک اختراع قدیمی‌است که به وسیله آنمی‌توان پشت دیوار را مشاهده کرد!
۱۸) هیچ کدام.بهتر است که یک نامه عاشقانه رابا قلم و کاغذ بنویسید و با شکم نمی‌توان نامه نوشت!
تفسیر آزمون

اگر تعداد جواب‌های صحیح شما بین صفر تا ۵بود، معنایش این است که شما به طرز وحشتناکی به جزئیات بی‌توجهید. حواستانکجاست؟



اگر تعداد جواب‌های درست بین ۶ تا ۱۰ بود، نسبتاً بد نیست،اگرچه این نشان می‌دهد که چندان به جزییات توجه نمی‌کنید. شاید دارید به مسایلیتوجه می‌کنید که بقیه به آنها توجه نمی‌کنند. خدا کند این‌طورباشد!



اگر تعداد جواب‌های درست شما بین ۱۱ تا ۱۵ بود، بسیار خوباست. شما خوب به جزییات توجهمی‌کنید. خدا خیرتان بدهد!



اگر تعداد جواب‌های صحیح شما بین ۱۶ تا۱۸بود، یعنی شما یک پا شرلوک هولمز هستید. احسنت!
 

مطلب ارسالي از:g

 

22 اسفند 1391برچسب:, :: 11:31 :: نويسنده :

از:m.b

22 اسفند 1391برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده :
 

 


 

 

برای اینکه خودتونو به یه پسر خفن امروزی تبدیل کنید کارای زیر رو مرحله به مرحله انجام بدید:

اول میرید از تو اتاق خواب مامان جون یواشکی موچین و چند تا کرم بر می دارید.

بعد از رو یکی از عکسای مامان ابروهاتونو درست می کنید.

چون ابروی بیشتر پسرارو با پاچه ی بز پیوند زدن درنتیجه باید نصف ابرو رو بردارید به طور خیلی ضایع هر چی ضایع تر بهتر.

بعد یه تیغ بر می دارید ۲-۳ تا خط عمودی میندازید تو ابروهاتون که مثلا آره داداش ما این کاره ایم و تو دعوا وقتی داشیم یکی رو از ساختمون پرت می کردیم این بلا سرمون اومده(آب زررررشک حالا خوبه شلوارشونم نمی تونن بکشن بالاها ادعای دعوا کردنم می کنن).

بعد کرمارو قاطی می کنید یه چیز مزخرفی در میاد اونو بمالید به صورتتون تا پوستتون یکم از حالت اسکاجی دراد.(البته قبلش ریشو میشو سیبیلو بزنید بهتره).

حالا با استفاده از تف و چسب مایع و روغن لادن و اتو مو موهاتونو رو به هوا نگه دارید.

هر قسمت از مو به یک سمت بره.

ضایع ترین مدلی که می تونیدو درست کنید تا بیشتر خوشگل شین یا می تونید دستتونو بکنید تو پریز برق تا زود زود موهاتون درست شه.

بعد برید و یکی از تی شرتایی که ماله کوچیکیاتون بوده رو بیارید(هر چی کوچیک تر بهتر)یه اسکلتی چیزی روش بکشید.حالا کم کم سعی کنید تی شرتو تنتون کنید(تو می تونی تو می تونی آفرین سعی کن!).

آفرین حالا کفشاتونو بردارید و تا می تونید با ماژیک روش حروف انگلیسی و چرت و پرت بنویسید چند جاشم پاره کنید.خیلی خوب شد ایول بپوشیدش.

هر چی انگشتر و گردنبند پیدا می کنید به خودتون آویزون کنید.

چند تا عکس حشره مشره هم(مثل سوسک و خرچنگ و عنکبوت و خر چسونه و …)رو بازوتون بکشید

بعد یه عینک آفتابی که ۵ برابر چشماتونه رو بزنید  دستاتونو بکنید تو جیبتون.آفرین حالا آماده ی قدم زدن تو خیابون شدید!خوش بگذره!(راستی آدامس یادتون نره حداقل ۱۲ تا آدامس بندازید تو دهنتون و به حالت ضایع بجویدش!!)

 

 از:m.b

22 اسفند 1391برچسب:, :: 10:24 :: نويسنده :

 

چند مرد در رختکن يک باشگاه ورزشى مشغول لباس پوشيدن بودند که تلفن یکیشون که روى نيمکت بود زنگ زد. مرده گوشى را

 

 برداشت، دکمه  صداى بلند آن را فعّال کرد و شروع به حرف زدن کرد. توجه بقيه هم به مکالمه  تلفنى او جلب شد.


مرد: سلام


زن: عزيزم، منم. تو هنوز توى باشگاهى؟


مرد: آره


زن: من الان توى مرکز خريد هستم. اينجا يک مغازه، پالتو پوست خيلى قشنگى داره که قيمتش  سه ميليون تومنه. از نظر تو اشکالى نداره

 

 بخرم؟


مرد: چه اشکالى داره؟ اگه خوشت اومده بخر.


زن: ضمناً از جلوى يک ماشين فروشى رد شدم. يک بنز
2007 خيلى خوشگل گذاشته بود پشت ويترين.


مرد: چند بود؟


زن:
 45 ميليون تومن


مرد: باشه، بخرش. فقط مطمئن شو که دست اول باشه


زن: عالى شد! آخرين چيز هم اين که اون خونه‌اى که پارسال ديديم يادته؟ صاحبش حالا راضى شده نهصدو پنجاه ميليون تومن بفروشدش.


مرد: بهش بگو نهصد ميليون. فکر کنم قبول کنه. ولى اگه هيچ جورى قبول نکرد.پنجاه ميليون اضافه‌ش را هم بده. خونه  خيلى خوبيه.


زن: باشه. خيلى ممنون. دوستت دارم عزيزم. مى‌بينمت.


مرد: خداحافظ! مواظب خودت باش.

 
مرد تلفن را قطع کرد. بقيه  مردها در رختکن باشگاه هاج و واج به او نگاه مى‌کردند و دهنشان باز مونده بود.


مردى که تلفن را جواب داده بود لبخندى زد و پرسيد: اين تلفن موبايل مال کى بود؟

 

 

از:m.b

22 اسفند 1391برچسب:, :: 10:8 :: نويسنده :

 

 

 
هماهنگی، مدیریت و مهمتر از همه مدیریت پذیری و ... در یک کار گروهی

 

 

موبایل ها حالا دیگر هر کدامشان یک رسانه اند

 

 

عجب اعتماد به نفسی !

 

مطلب ارسالي از:g

21 اسفند 1391برچسب:, :: 9:5 :: نويسنده :

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

درباره وبلاگ

می کوشم. تلاش میکنم. آینده ای میسازم که گذشته ام جلویش زانو بزند! و به اهدافم میرسم...
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان modireat91 و آدرس modireat91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان