Modireat 91
به وبلاگ بچه هاي مديريت خوش آمدید
تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس مرغی اسیرم ز پشت میله های سرد تیره نگاه حسرتم حیران به رویت در این فکرم که دستی پیش اید و من ناگه گشایم پر به سویت در این فکرم که در یک لحظه غفلت از این زندان خاموش پر بگیرم به چشم مرد زندانبان بخندم کنارت زندگی از سر بگیرم در این فکرم من و دانم که هرگز مرا یارای رفتن زین قفس نیست اگر هم مرد زندانبان بخواهد دگر از بهر پروازم نفس نیست ز پشت میله ها هر صبح روشن نگاه کودکی خندد به رویم چو من سر می کنم آواز شادی لبش با بوسه می آید به سویم اگر ای آسمان خواهم که یک روز از این زندان خامش پر بگیرم به چشم کودک گریان چه گویم ز من بگذر که من مرغی اسیرم من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای را اگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را (فروغ فرخزاد)
دیشب بابام بهم میگفت پسر گلم زن نگیری شنبه 2 دی 1391برچسب:, :: 18:3 :: نويسنده : مدير ها
چهل نکته ی آموزنده...- اگر اول به فکر آخر نباشی ، آخر به فکر اول می افتی .
2- لذتی که در فراق هست در وصال نیست ، چون در فراق شوق وصال هست و در وصا ل بیم فراق. 3- آغاز کسی باش که پایان تو باشد . 4- پرستویی که به فکر مهاجرت است، از ویرانی آشیانه نمی هراسد . 5- کمی سبک سری لازم است تا از زندگی لذت ببری و کمی شعـــور، تا مشکلی برایت پیش نیاید . 6- دوست واقعی كسی است كه اگر ساعت ها در كنار او ساكت بنشینی و صحبتی بین تان ردوبدل نشود. بعد از خداحافظی احساس كنی ،كه ساعت ها با او درد دل كرده ای. 7- چون می گذرد غمی نیست . 8- انسان باید سعی کند در زندگی چیزهایی را که دوست دارد ، به دست آورد ، و گرنه مجبور می شود چیزهایی را که به دست آورده ، دوست بدارد . 9- فرصت ها در سختی ها به وجود می آیند .بدون جاذبه، پرواز معنی ندارد . ۳۸- مسیر را به خاطر بسپار ،که مقصد همان مسیر است .
یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 16:24 :: نويسنده : مدير ها درد و دل يك پدر مهربان كه فرزند دلبندش در دانشگاه واقعا آزاد قبول شده...
همان روزی كه فرزندم بشد وارد به دانشگاه// برآمد از درون سینه ام از غصّه وغم آه چرا كه نیك می دانم هزینه ساز و سرباره وباهرچه پس اندازوحقوق و پول وآزادی
هرآن چیزی بنا كردم بشد درلحظه ای ویران
همه چیزم بشد قربانی این كار فرهنگی
حدیث و داستان و قصّه بود، موضوع وام او
و تا گیرد لیسانس خویش این دردانه دلبندم به جای خانه گردد محبس و زندان سرای من شود« جاوید» در او حسرت شغل و زمن هم مال
برگرفته شده از وبلاگ دانشجويان مديريت مناطق دانشگاه يزد ارسال از مصطفي.س یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 16:16 :: نويسنده : مدير ها آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|